۲۷ بهمن ۱۳۸۶

برای کند کردن تیغ جوجه تیغی که هستیم

اما اي جوان. اخلاق فقط آن موضوع بي‌خطر براي حرافي نيست كه آدامس نيست كه با كله پر يا خالي نشخوارش كني محض هم‌زباني. از آن بدتر تيريپ پسيميستي هم لااقل جلوي من برندار «كپي رايتش متعلق به صنف شريف جـ.اكش‌هاست» كه دلخور مي‌شوم خداي ناكرده. سنگ بزرگ هم نيست كه همچين با حفظ فاصله مطمئنه از دوردورها نشانش بدهيم: اوناهاش.
 مي‌شود خيلي كوچكش كرد و گذاشت توي جيب و همراه داشت. ببين: اينكه تو وقتي زورت برسد آدمي را له نكني و آزاري نرساني و لااقل آسيبت را كم كني، خود ِ ارژينال اخلاق است. حالا اگر بپرسي كجاي من ِ زپرتي مي‌تواند كسي را له كند با تو هم‌عقيده‌ام كه هيچ كجات، توي روابط عادي كه آدم‌ها كم و بيش از پس هم برمي‌آيند. اما در روابط عاطفي همين توده گوشتي ظاهرا بي‌مصرف بسيار خطرناك مي‌شود و مثل يك بولدوزر ويرانگر اگر خودخواه باشي و يا حتي نباشي و فقط بي‌احتياط باشي. يك حركت كوچك، يك رفتار ساده و براي خودت بي‌اهميت مي‌تواند يك آدم كامل را درازكش كند.
مثل اينكه: مدتي با او خوابيدم به جفتمان خوش گذشت حالا حوصله‌اش را ندارم، دهنش بعد از ماجرا بو مي‌دهد، سايزش به من نمي‌خورد و اصلا از جوجه روشنفكر (فمنيست-كمونيست-سورئاليست:) بازيش به جاي خنده شرم مي‌كنم، پس خداحافظ. نه. اين خداحافظ تو را پرت مي‌كند به سمت آن برادر آلماني ما كه از جهودها خوشش نمي‌آمد و يا جهودهايي كه حالا از عرب‌ها خوششان نمي‌آيد. بنابراين خداحافظ: بنگ.
 اينجاست كه اخلاق به كار مي‌آيد. راساً به تو مي‌گويد وقتي وارد رابطه شدي و آدمي را درگير خودت كردي پس در مقابل او مسئولي. اگر مي‌خواهي بروي برو اما سعي كن حداقل آسيب را به طرفت بزني، هم به خاطر او و بيشتر به خاطر خودت تا درنده نباشي حالا اگر زياد هم آدم نيستي. به نظر من راه اخلاقي دراينجور مواقع صميمانه و درست دروغ گفتن است. اين دروغ‌ها شايد كمي مبتذل و موبه‌تن‌سيخ‌كن باشند اما بحقند.

ــ ببين تو خيلي زيبايي، خيلي مهربوني، خيلي باهوشي. مي‌ترسم ازت. دارم عاشقت مي‌شم. طاقت دردسرهاشو ندارم. (اينجا هم ظاهرا ناراحت ميشه، چندتا قطره اشك هم ممكنه اما چنان حالي بكنه كه له شدن يادش بره)
يا:
ــ من نمي‌تونم با دختري (یا پسری) باشم كه هزار نفر توي صفش وايستادن.
از اين قشنگ‌تر مخصوصا براي موقعيتي كه قرار نهار رو با يكي ديگه گذاشتي:
ــ من نميتونم با تو نهار بخورم وقتي نميدونم بعد از نهار كجا مي‌ري، با كي مي‌ري. (تيريپ آدم حسود مستاصل خوش جواب مي‌ده)
يا يك دغدغه واقعي كه اگر دروغ باشه بايد به آدم بودنت شك كني:
ــ حواست نيست. داري فرصت ازدواجو از دست مي‌دي.
و مثل اينها يا نه اصلا يك راه بهتر كه خودت ميشناسي، به من چه.

نظريه علمي زیست شناسی: آدم‌ها در اصل جوجه تيغي هستن. تيغاشون فقط وقتي ظاهر مي‌شه كه به يك نفر نزديك مي‌شن. پس اصل رابطه، خودش خطرناكه. همين نزديك شدن دو تا آدم به هم.. نكن بابا جان اين كارو. (كسي هم كه توي رابطه فعليش جوجه تيغي نيست نره توي مايه‌هاي زينب ستم كش و همچين خاطرش از تيغ‌هاي خودش جمع نباشه كه فرمود "شگفت‌آورترينم من چنينم جمع اضدادم".) اينجوریاست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر