۱۵ مرداد ۱۳۹۰

درباره رذالت

در دعوای خزبازی، منتقدان یک مشت پیر و پاتال معلم دیکته‌مآب متعصب عبوس ذهن پلاسیده‌ی فاقد شوخ طبعی توصیف می‌شوند که برای من تنها آخری برخورنده‌ است. حدس می‌زنم رفقای خز باز ما متوجه نشده‌اند که دعوا نه بر سر بازی خزبازی، که به خاطر تحقیر و تمسخر آدم‌هایی خارج از حیطه‌ی بازی است.
شکی نیست کسانی که وارد بازی مد می‌شوند باید پی دمده شدن را هم به تن بمالند. احتمالاً ساخته شدن واژه‌ی خز هم ـ بی‌ارتباط به محله‌ی خزانه‌ی تهران ـ کنایه‌ای به دمده شدن خز‌های مصنوعی (و در حالت فاجعه‌بارش طبیعی) سرآستین‌ها و یقه‌ها باشد. پس اگر خز بازان پردیسان کمی از نعمت شوخ‌طبعی برخوردار بودند قطعاً عکس‌های خنده‌داری از مانتوهای اپل‌دار بنفش و کیلیپس‌ زیر مقنعه و کفش‌های پاشنه تخم‌مرغی پوست مار و شلوارهای پاچه گشاد و یقه‌های پیراهن روی کت و موهای سیخ‌شده و مانتو چروک فسفری و ریش بلند چانه‌ و "چادر ملی" و پژو 206 تیپ فلان سوار و... می‌دیدیم. چنانچه بیشتر از کمی از نعمت شوخ‌طبعی برخوردار بودند می‌توانستیم شاهد دست‌ انداختن ابژه‌های نسلی‌شان + باشیم. اما حس شوخ‌طبعی آنها در حد جوراب بالا کشیدن روی شلوار کردی قد می‌دهد.
انگار رفقای ما متوجه نیستند که هیچ پسر جوانی به طور عادی "کتونی چینی" را انتخاب نمی‌کند، مجبور است که بپوشد. زنی که از کیسه برنج ساک می‌سازد بلد است برود ساک ورساچه بخرد. رفقای ما حالی‌شان نیست که با دستمزد 300 هزارتومانی تنها تفریح ممکن زیرانداز پهن کردن گوشه‌ی پارک و راه‌انداختن بساط لوبیاپلو است، وگرنه آنها هم راه شمشک و دیزین را بلدند. با چادر گل‌گلی کنار در خانه جمع شدن و غیبت کردن تنها گزینه‌ی وقت گذرانی موجود برای زنانی است که پول‌شان به توی آرایشگاه جمع شدن و حین میزانپلی غیبت‌ کردن نمی‌رسد. این آدمها اساساً در حیطه‌ی بازی مد نیستند و تحقیر کردن‌شان رذالت است.

۱۷ نظر:

  1. سلام لئون
    مشتاقم ببینم کامنت گذارای پست قبلیت الان از چی می گن. چون فکر می کنم با این پستت دیگه قضیه باید براشون باز شده باشه و اگر آدمش باشن باید بدون سوء تعبییر و جدی تر به این مساله فکر کنن.
    راستی، خوندن دوباره ی اون پست مکابیز بعد از مدتها، نه تنها از لطفش کم نکرد، بلکه لذتی بیشتر از قبل نصیبم کرد.
    ممنون

    پاسخحذف
  2. فقط کسی مثل شما که تمام نوشته‌ها پر از فحاشی‌یه و اتفاقاً خودش واژه‌ی خز را به کرات استفاده می‌کنه (از جمله دو نوشته پیش بخش پنجم) حالت مدعی‌العموم می‌گیره. بیشتر بنظر می‌رسه خشمی در شماست که نمی‌دانید با آن چه کنید. خنده دار نه آن که شما گفتید، این است که کسی خودش را در جایگاه دیگرانی ببیند و ادعا کند به آنها توهین شده. این من را یاد جریان آن کاریکاتور مانا نیستانی و توهین به آذری‌ها می‌اندازد.
    از بالا تا پایین این وبلاگ فحاشی‌ست و شما حالا موهومات و برداشت خودتان را به مردمی می‌چسبانید که خودشان زنده‌اند. اول بروید یاد بگیرید درست و انسان‌وار بنویسید بعد بروید سراغ دیگران. یک سوزن به خودتان بزنید بعد یک جوال‌دوز به دیگران!
    شما اگر هم درست بگویید توان شنیدن و پاسخ دادن به کسانی که مخالف شما نظر دادن را ندارید، همه را با فحاشی جواب دادید، دریغ از ذره‌ای استدلال، این مطلق‌گرایی برای برداشت خودتان از جنس همان برداشتِ مستبدانه حاکم است و حتی واژگان شما هم بنظر تفاوت چندانی با واژگان کیهان ندارد... اینکه فحاشی کنید و مسخره کنید برای شما مجاز می‌شود و به برداشت به باوز من غلط شما برای دیگران ممنوع؟!

    پاسخحذف
  3. "رذل" اون ذهنیه که تحمل یه گردهمایی شاد رو نداره!

    پاسخحذف
  4. دوستانی کخ کامنت میگذارید و این متن رو بر نمی تابید ، لزومی به این همه خشونت نیست . شما عصبانی هستید چون این متن مثل آینه ما رو با واقعیت رفتارهای فکر نشده خودمون روبرو میکنه ، ما ها تک تک کون به یه انقلاب درون خودمون بیشتر احتیاج داریم تا به یک تغییر در بیرون . شرایط ما در این کشور محصول جاکمیت یه اقلیت به اکثریت نیست. لاقل من دیگه مطمئن شدم که اینطوره . ما خودمون شرایط زندگی خودمون رو ، به این شکل که الان هست رقم زدیم ، با فکر نکردن به اعمالی که صرفا از روی احساسات از ما سر میزنه . این متن فقط داره ما رو به یه بار فقط یه بار فکر کردن دعوت میکنه آخه چرا باید اینقدر با خشونت محکوم بشه ؟ چرا اینقدر به هم انگ و برچسب میزنیم ؟ پس فرق ما با 4 تا رسانه داخلی که تا با یه منتقد روبرو میشن ، بهش برچسب جاسوس سیا و موساد میزنن چیه ؟

    پاسخحذف
  5. ناشناس بالا ، گردهمایی شاد مسخره کردن جمعیت بالایی از این جامعه نیست .
    شادی چی ؟ شادی کی ؟ شادی شمایی که اینقدر درک تدارید که معنای شادی کردن و شاد بودن ، خندیدن به هر نحوی و مسخره کردن دیگران نیست ؟

    پاسخحذف
  6. حکومت رذل موجود دقیقا بر آمده از همین رذالتهاست. به نظر من این طرز نوشتنت بجاست به درک که بعضیها رو عصبانی میکنه!

    پاسخحذف
  7. گر تو بهتر میزنی بستان بزن
    غر غر زدن یکی از مشخصات آدمایی که خودشونم نمیدونن میخوان چیکار کنن
    غر غر غر غر غر غر
    خسته نمیشین؟
    یه برنامه هم شما ترتیب بدین برین هر کاری عشقتونه و فکر میکنین رذالت نیست انجام بدین
    کلا کسی به کار کسی کار نداشته باشه
    اینقدر سخته؟؟؟

    پاسخحذف
  8. نوشته‌ی شما برای نقد یک رفتارِ اجتماعی آن‌قدر دچارِ خشم و خشونته که وقتی من از خودم می‌پرسم چرا چنین حکومتی بر ما حاکمه جوابی پیدا نمی‌کنم جز همین روشی که شما در مقابل چیزی که مخالفش هستید درپی گرفتید. خارج از اینکه نظر شما درسته یا نه، این دیالوگ نیست، تهوعِ خشمه و متاسفم که اتفاقاً من از سه‌بار به‌اشتراک گذاشتن نوشته شما در گوگل‌ریدر به اینجا رسیدم، یعنی مردم ما هنوز چنین لحنی با اینهمه ناسزاگویی مورد پسندشونه

    پاسخحذف
  9. واژه رذالت واژه مناسبی نیست. به نظرم یه مقدار تندروی است.

    پاسخحذف
  10. بیشترین حس ناخوشایندی که بعد از این ماجرا به من دست داد ناشی از تایید این ذهنیت‌ام بود که این جماعت جوان ِ احتمالا طبقه‌ی متوسطی که در این یکی دو سال اخیر خوش درخشیده، خیلی مهم نیست که کجا و با چه هدفی قراره بدرخشه! هر جا بشه جمع شد، جو ساخت، هیجان راه انداخت، فیس‌بوک ترکوند، خوش می درخشه!
    و چقدر بد اه که آدم بخواد هی از زشتی کاری بگه و خودش از این گفتن حال‌اش بد شه و نگران شه که این تکرار، وقاحت ماجرا رو از بین ببره!
    بعضی حس‌ها هست که دوست داری بقیه خودشون بفهمن و نیازی نباشه هی یادآوری کنی و هی از موضع‌ات دفاع کنی... این از اون حس‌ها ست باباجان!

    پاسخحذف
  11. اینها گناهی ندارند. فقط نمی فهمند. به آدم های رذل می شود فحش داد. ولی نفهم ها را هیچ کار نمی شود کرد.متاسفانه

    پاسخحذف
  12. ولی!!! یه سوالی برای من باقی می‌مونه: نمی‌شه واقعا این حرف‌ها رو جوری زد که به جای برانگیختن میل پرخاشگری دیگران، همدلی‌شون رو برانگیزه؟ این واقعا برام سوال اه! یعنی راهی نیست که بشه حرف‌ رو جوری زد که اولین واکنش شنونده‌ی مخالف، فحاشی و داد و هوار و اینا نباشه؟ تصور من این اه که اگر معنایی که کلمات سعی دارن منتقل‌شون کنن مهم باشه، باید نهایت سعی‌مون رو بکنیم که تعداد بیشتری از مخاطبان با گوش‌های شنوا متن رو بخونن... این‌جوری نیست؟

    پاسخحذف
  13. نامیه: از قضا برایم مهم بود که این نوشته مخاطب داشته باشد و به همین خاطر با ملایم ترین لحن و با ساده ترین جملاتی که میشد این رذالت را نشان داد، درباره اش نوشتم.
    اینکه با وجود ملایمت متن هم تعدادی عصبانی شدند دلیلش برایم چندان روشن نیست. شاید به دلیل ذکر نام دقیق آن عمل (رذالت و اوباش گری) بود ـ که بود، اما مخاطبان این نوشته طفل که نبودند تا ترحم کنم. هرچند در مورد اطفال هم ترحم جایز نیست و بهتر است آنها هم نام دقیق اعمالشان را بدانند.
    ممکن است نوشتار (نه حتی نوشته) من عصبانی شان کرده باشد ـ که نوشتار در کنترل من نیست، مگر می دادم یک نفر دیگر بنویسدش.
    اما شاید دلیل اصلی عصبانیت آنها طبقاتی باشد. توجه کنید که در این کشور سی سال است که تمام حرکات اجتماعی طبقه ی متوسط رو به بالا توسط حکومت سرکوب میشود. آنقدر این سرکوب ها پرت و بی منطق و احمقانه بوده که تعدادی از انها خیال می کنند هر حرکتی که مورد پسند حکومت نباشد لزوما درست است. اینها همان عده ای هستند که حق انتقاد و تذکر (و البته گوشمالی) را در انحصار حکومت می دانند و اگر کسی هم این وسط انتقادی داشت، وارد یا ناوارد، لاجرم حکومتی/کیهانی است. خوشبختانه واکنش کاربران اینترنت (که عموماً طبقه ی متوسطی هستند) به این مطلب در شبکه های اجتماعی نشان می دهد این عده در اکثریت نیستند و میشود خوشبین بود دوستانی با نوشتاری مهربانانه تر، با نوشتن و انتقاد کردن، آنها را متوجه کنند که هر چه حکومت مخالفش بود لزوماً درست نیست و هر که انتقاد می کند لزوما در دفاع از موضع حکومت نیست.

    پ.ن: تعدادی هم این وسط مسطا شاکی شده بودند که ما هم لوبیا پلو میبریم پارک اما فقیر نیستیم، که چکارشان کنم؟ واگذارشان می کنم به صاحب صبر :)

    پاسخحذف
  14. اگر چه همه نوشته هايت را دوست ندارم
    ولی خيلی شريفی ؛ خوشم آمد.

    پاسخحذف
  15. این تیکه فوق العاده بود ..
    یعنی دنبال بیان صریح همین قضیه بودم که گفتی ... مرسی
    ""اما شاید دلیل اصلی عصبانیت آنها طبقاتی باشد. توجه کنید که در این کشور سی سال است که تمام حرکات اجتماعی طبقه ی متوسط رو به بالا توسط حکومت سرکوب میشود. آنقدر این سرکوب ها پرت و بی منطق و احمقانه بوده که تعدادی از انها خیال می کنند هر حرکتی که مورد پسند حکومت نباشد لزوما درست است. اینها همان عده ای هستند که حق انتقاد و تذکر (و البته گوشمالی) را در انحصار حکومت می دانند و اگر کسی هم این وسط انتقادی داشت، وارد یا ناوارد، لاجرم حکومتی/کیهانی است. خوشبختانه واکنش کاربران اینترنت (که عموماً طبقه ی متوسطی هستند) به این مطلب در شبکه های اجتماعی نشان می دهد این عده در اکثریت نیستند و میشود خوشبین بود دوستانی با نوشتاری مهربانانه تر، با نوشتن و انتقاد کردن، آنها را متوجه کنند که هر چه حکومت مخالفش بود لزوماً درست نیست و هر که انتقاد می کند لزوما در دفاع از موضع حکومت نیست. ""

    پاسخحذف