۲۶ اسفند ۱۳۸۶

اسانلو یک سندیکا نیست، اصلاح طلبان آدم


براي من دشوار است حرف‌هاي يكي از شريف‌ترين آدم‌هايي كه شناخته‌ام را نقد كنم، من كه اينجا لم داده‌ام و نگران سرد شدن چايم هستم تا مرد بزرگي كه از شش ماه پيش در زندان است و اينطور كه ايستادگي كرده بايد تا پنج سال ديگر هم بماند. پس چيزهايي كه مي‌نويسم را بگذاريد به حساب يادآوري، از سر دوستی و دلسوزی.

منصور اسانلو از زندان اوين به خبرنگار سايت نوروز تلفن زده تا حمايتش را از ليست حاميان خاتمي اعلام كند. مي‌توانيم بگوييم هر كسي مختار است كه ابراز عقيده كتد. اما ببينيم نوروز اسانلو را چطور معرفي مي‌كند: «منصور اسانلو رئيس سنديكاي اتوبوس راني تهران و حومه..» او منصور اسانلوي خشك و خالي نيست. خبر چهار بار به ما مي‌گويد او رئيس يك سنديكاست پس وقتي با اين عنوان معرفي مي‌شود موضع سنديكا را بيان مي‌كند، حتي وقتي مي‌گويد: «اينجانب كاملا به صورت مستقل و به دور از فضاسازي هاي سياسي در زمينه انتخابات مطالعه و بررسي كرده‌ام و به اين نتيجه رسيده‌ام..» معني‌اش مي‌شود اينكه: اينجانب به صورت مستقل به اين نتيجه رسيده‌ام كه حمايت سنديكاي رانندگان شركت واحد را از ليست انتخاباتي خاتمي اعلام كنم. اين اعلام موضع علاوه بر اينكه خلاف مرام «سروري ستيزي» سنديكاليست‌هاست، خلاف مرام شخص اسانلو است كه به شهادت اعضاي هيئت مديره سنديكا در طول فعاليت سنديكايي‌اش هرگز خودراي نبوده، حتي در روزهاي سخت اعتصاب.
در واقع اسانلو بهتر از هر كسي مي‌داند كه ورود يك كارگر به سنديكاي مستقلي مثل سنديكاي شركت واحد بدون هزينه نخواهد بود و هر تصميم يا موضع‌گيري سنديكا مستقيما بر زندگي اعضايش اثر دارد. پس نه تنها رضا شهابي - عضو هيئت مديره سنديكا - حق دارد به موضع‌گيري او اعتراض كند كه تك تك كارگران عضو سنديكا هم محقند. شهابي هم مثل من معتقد است اسانلو از موضع سنديكا مصاحبه كرده است. او مي‌نويسد: «پرسشگر نظر رئیس در بند ِ هیئت مدیره ی سندیکای ما را در مورد شرکت در هشتمین دوره‌ی مجلس می پرسد كه ايشان اعلام كرده: اعضاي هيئت مديره و فعالين و كارگران در اين انتخابات شركت كرده و به ائتلاف اصلاح طلبان راي بدهند چرا كه اين ائتلاف مورد قبول بنده مي‌باشد.»
خب. مي‌شد به سادگي اين سهل‌انگاري را فراموش كرد و حتي آن را تماما به گردن سايت نوروز انداخت (هرچند مي‌دانيم مصاحبه شونده حق دارد درباره عنواني كه با آن معرفي مي‌شود تصميم بگيرد) اما اتفاق عجيب و غير قابل باور دفاع اسانلو از عملكرد مجلس و دولت اصلاحات است: «اسانلو در خصوص دلايل اين تصميم خود گفت: ائتلاف اصلاح طلبان در برنامه انتخاباتي شان اعلام كرده‌اند كه از فعاليت آزادانه سنديكاهاي كارگري مستقل حمايت مي‌كنند و با انتخاب آنان در مجلس هشتم اين توقع را دارم كه به اين وعده خود همانگونه كه در دوران اصلاحات نيز دو وزير كار آخر دولت خاتمي به اين وعده جامه عمل پوشاندند عمل كنند.»  سئوالي كه مي‌خواهم بپرسم، پرسيدنش از يك زنداني بي‌رحمانه است، مي‌دانم. اما واقعا مي‌خواهم بدانم "كجا؟" يعني دقيقا كجا ائتلاف اصلاح طلبان در برنامه انتخاباتي‌اش اعلام كرده كه از فعاليت سنديكاهاي مستقل كارگري حمايت مي‌كند؟ حمايت كه درگوشي نمي‌شود. به اينجور حمايت‌ها مي‌گويند هم از توبره خوردن و هم از آخور.. كاش اسانلو ليست ائتلاف را نگاه مي‌كرد تا نام شش نفر از اعضاي اصلي خانه كارگر را مشاهده مي‌كرد. اين تشكيلات كاملا وابسته كه پيش از دولت با منطق چماق به سراغ اسانلو و يارانش رفته بود لابد مي‌خواهد از سنديكاي مستقل حمايت كند. الله اعلم.
اما اسانلو به همين حد حمايت اكتفا نمي‌كند (كه كاش مي‌كرد) و به تلاش‌هاي كابينه خاتمي براي دستيابي كارگران به سنديكاي مستقل اشاره مي‌كند. باز هم يك سئوال بي‌رحمانه، "كجا؟" دقيقا كجا صفدر حسيني و خالقي (دو وزير كار آخر كابينه خاتمي كه به آنها اشاره شده) براي آزادي سنديكا تلاش كردند؟ مقاوله‌نامه‌هاي ۸۷ و ۹۸ هرچند مي‌دانيم كه تحت فشار ILO امضا شد، تنها وقتی ارزش داشت که برای قانون شدن به مجلس فرستاده می‌شد اما اين مقاوله‌نامه‌ها چهار سال (از ابتداي ورود حسيني) در دولت ماند و هيچ وقت براي راي گيري به مجلس فرستاده نشد. در واقع دولت با امضاي اين مقاوله‌نامه‌ها تعهد كرده بود كه در نقش رابط آن را به مجلس بفرستد اما نفرستاد. اين اسمش حمايت است؟ حمايت مي‌توانست اين باشد كه وقتي اعتصاب سنديكاي شركت واحد با شديدترين حالت ممكن سركوب شد و رهبرانش بازداشت شدند، رئيس دولت واكنشي نشان دهد... از همان حرف‌هاي بي‌خطر و يكي به نعل و يكي به ميخ كه آسيبي هم به «آرامش - نسبتا - فعال» نمي‌زد. اما سنديكا سركوب شد بدون آنكه خواب اصلاح‌طلبان آشفته شود.

نقل قول‌هاي زيادي از مصاحبه اسانلو گرفته بودم تا كمي جزئي‌تر سخنانش را نقد كنم. مسلما بزرگي مانند اسانلو شايسته نقدي دقيق و تيز و ويران‌گر است. اما در شرايط فعلي همين يادآوري كفايت مي‌كند. يادآوري اين موضوع مهم كه دوران اصلاحات چه در مجلس و چه در دولت تلخ‌ترين دوران براي كارگران بود. از تصويب ماده ۹۴ نظام صنفي (كه کارگران کارگاه های کوچک را تنها در صورتی شایسته برخورداری از تامین اجتماعی می دانست که بر علیه کارفرمای خود شکایت کنند) تا توافق درباره اجراي ماده ۱۹۱ قانون كار (كه به موجب آن کارگران کارگاه های کمتر از ده نفر از حمایت قانون کار خارج شوند) و وحشيانه‌تر از اينها كشته شدن چهار كارگر معترض معدن خاتون‌آباد به دستور دولت خاتمي.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر