اين هم از كشف يك مرض جديد. هربار آهنگ خوبي ميشنوم و يا حتي از همين آهنگ هاي ماشين مسافركشها، فكر ميكنم اگر اين را ژولين دور ِ (دوره) ميخواند چي از آب در ميآمد. دوره يك خواننده جوان فرانسوي است كه از ويدئوي كنسرتهايش پيداست مشهور است و از فرياد جماعت و ابراز احساسات آنها هم ميشود فهميد محبوب است. اما جالب است كه نشنيدم تابحال ترانهاي جديد به عنوان اثر خودش خوانده باشد. بسته به سليقهاش ترانههايي از خوانندههاي ديگر را بازخواني ميكند. هزارماشالله سليقهاش هم از حضرت اديت پياف و ژاك برل تا آن دختر شنگوله كه لوليتا (موآ ژُ مَپل لو-لي-تا) را خوانده كش ميآيد. نكته جالبتر اينكه لزوما بهتر از خواننده اصلي هم نميخواند (به سليقه من جز يك مورد: كُم دَبيتود از ميشل ساردو) و ملودي را تغيير نميدهد و حتي شعر را هم كامل با همان مكثها و تكرارها و حتي ادا و اصول خواننده اصلي (گويا بهش ميگويند تحرير) ميخواند* اما با اين وجود چطور همچين آدمي كه قاعدتا بايد به عنوان جاعل دستگيرش كنند ميتواند مشهور و محبوب و هنرمند بشود؟ جوابش يك كلمه است اما همان يك كلمه را ميشود تا هزار سال ديگر تفسير كرد: شخصيت. صداي اين بابا شخصيت دارد. ترانه و ملودي و آهنگ را توي خودش هضم ميكند و يك محصول هنري جديد ميآفريند. در واقع اين ترانهها تحت تاثير شخصيت صداي او معناي جديدي پيدا ميكنند. مثلا همان ترانه لوليتا. اگر نشنيديد تصور كنيد يك دختر گوگولي كه سعي ميكند ورپريده جلوه كند (توي مايههاي بريتني اسپيرز) ميگويد «اسمم لوليتاست، لو يا بهتره (بگيم) لولا... لو-لي-تا». خب با وجود ترانه نسبتا خوبش دقيقا همان مفهمي را ميرساند كه در كليپ اين آهنگ ميبيم كه به دليل برجستگيهاي خوانندهاش در شبكههاي لسآنجلسي خودمان هم مرتب پخش ميكنند. اما همين ترانه را با صداي بم و مردانه بشنويد. حتي همان مقطع كردن اسم لو-لي-تا به طنزي تلخ شبيه ميشود تحت تاثير صدايي كه انگار خسته و مستاصل است.
اينها را گفتم تا برسم به اينجا كه فرض كنيد ترانههايي را كه دوستشان داريم و يا مبتذل ميدانيم با يك بازخواني ژولين دورهاي كلا متحول شوند و معنايي جديد پيدا كنند. «اومدم در خونهتون سر كوچكوتون خونه نبودي. بگو بگو راستشو بگو با كي كجا رفته بودي» را فرض كنيد. خودم توي ماشين كه تنهام زياد از اين فرضها ميكنم و بعضي اوقات هم پشت چراغ قرمز از نگاه ملت متوجه ميشوم كه با صداي بلند فرض كردهام.
* یکی از رفقا ميگفت در آهنگ مورير سور سِن ــ مردن روي سن ــ آنجا كه داليدا ميخواند: «ميخواهم روي سن بميرم، مقابل پروژكتورها» انگار ژولين دوره ميخواند پرودكتورها (تهيه كنندهها) كه البته این تغییر کلمه به جنس طنز او می خورد اما من فقط یک اجرا از این آهنگ شنیدم و در آن هم به گوشم همان پروژكتورها رسید.
بعد از تحریر: یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود (چون پیغام خصوصی گذاشته بود) آدرس فارومی را داد که در آن ملت درباره تغییر متن ترانه ها توسط دوره بحث می کنند. اینجا. از پست دوم این صفحه متوجه میشویم کسان دیگری هم معتقدند او پروژکتور دالیدا را پرودکتور می خواند و البته چند تغییر واضح دیگر در متن ترانه که یادم رفته بود.
توصیه می شود که به سلیقه موسیقی اینجانب اعتماد نکنید. موسیقی که من گوش می دهم باید حواسم را زیاد پرت نکند و در عین حال بشود باهاش زمزمه کرد. چون فقط توی ماشین موسیقی میشنوم. تازه وقتی تنها باشم. اگر صدای او را نشنیده اید خودتان اینجا Julien Doré را سرچ کنید. از من بپرسید احتیاج به دانستن زبانش هم نیست.
اينها را گفتم تا برسم به اينجا كه فرض كنيد ترانههايي را كه دوستشان داريم و يا مبتذل ميدانيم با يك بازخواني ژولين دورهاي كلا متحول شوند و معنايي جديد پيدا كنند. «اومدم در خونهتون سر كوچكوتون خونه نبودي. بگو بگو راستشو بگو با كي كجا رفته بودي» را فرض كنيد. خودم توي ماشين كه تنهام زياد از اين فرضها ميكنم و بعضي اوقات هم پشت چراغ قرمز از نگاه ملت متوجه ميشوم كه با صداي بلند فرض كردهام.
* یکی از رفقا ميگفت در آهنگ مورير سور سِن ــ مردن روي سن ــ آنجا كه داليدا ميخواند: «ميخواهم روي سن بميرم، مقابل پروژكتورها» انگار ژولين دوره ميخواند پرودكتورها (تهيه كنندهها) كه البته این تغییر کلمه به جنس طنز او می خورد اما من فقط یک اجرا از این آهنگ شنیدم و در آن هم به گوشم همان پروژكتورها رسید.
بعد از تحریر: یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود (چون پیغام خصوصی گذاشته بود) آدرس فارومی را داد که در آن ملت درباره تغییر متن ترانه ها توسط دوره بحث می کنند. اینجا. از پست دوم این صفحه متوجه میشویم کسان دیگری هم معتقدند او پروژکتور دالیدا را پرودکتور می خواند و البته چند تغییر واضح دیگر در متن ترانه که یادم رفته بود.
توصیه می شود که به سلیقه موسیقی اینجانب اعتماد نکنید. موسیقی که من گوش می دهم باید حواسم را زیاد پرت نکند و در عین حال بشود باهاش زمزمه کرد. چون فقط توی ماشین موسیقی میشنوم. تازه وقتی تنها باشم. اگر صدای او را نشنیده اید خودتان اینجا Julien Doré را سرچ کنید. از من بپرسید احتیاج به دانستن زبانش هم نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر