۱۹ مرداد ۱۳۸۷

فقط یک سال از پنج سال گذشت

پارسال همين موقع‌ بود به گمانم، سه روز قبل از دستگيري‌اش. كمي زود به محل قرارمان رسيد، خيس ِ عرق بود. گفت كه براي معاينه نهايي و تعيين وقت عمل چشمش بيمارستان لبافي بوده.. گفتم بسكه مطالعه مي‌كنيد چشمتان ضعيف شده لابد. خنديديم. هر دو مي‌دانستیم چه بلايي سر چشم راستش آورده‌اند. حرف به مصاحبه‌اي كه در بروكسل با صداي آمريكا كرده بود كشيد. من گفتم «رسانه آدم بدنام كن.» گفت بستگي به آدمش دارد و يكي از رفقا كه مصاحبه را ديده بود گفت وقتي مجري مشنگ صداي آمريكا او را «رهبر كارگران ايران» خطاب كرد جواب شنيد كه «من نماينده كارگران شركت واحدم.» خودش گفت: مي‌خواست هندوانه زير بغلم بگذارد ناكس. حرف‌ها كه كمي رسمي‌تر شد پرسيدم: چرا حكم زندان را قبل از سفرت به خارج از كشور صادر كردند و اصلا شما كه خبر داشتي حكم پنج سال زندانت قطعي شده چرا از سفر بروكسل و لندن به تهران برگشتي؟

جواب منصور اسانلو را بشنويد / 930 KB

[بله... احتمال دارد اين حكم را به دو دليل صادر كرده باشند براي ما. يكي اينكه... قبل از رفتنم هم يك مقداري مطرح شد، ولي موقعي كه من رفتم بيشتر اين مسئله مثل اينكه آمد توي افكار عمومي و رسانه‌ها. شايد اول به اين دليل كه با آن حكم به نوعي من نروم. بعد هم كه ديدند من رفتم آن تبليغات وسيع‌تر را كردند كه ايجاد رعب و وحشت كنند كه من برنگردم از ترس پنج سال زندان.  منتها چون من با راي كارگران انتخاب شدم (به سمت رياست سنديكاي كارگران شركت واحد) و در مجمع عمومي اين راي را به من دادند امانت دار راي كارگران هستم. رابطه من به عنوان يك انسان اجتماعي با رابطه دوستان ديگري كه بنا به دلايلي رفتند و نيامدند متفاوت است. چون ما در مقابل آن رايي كه از كارگران در مجمع عمومي گرفتيم مسئوليم، من به محض اينكه مسئوليت و ماموريت سنديكايي‌ام در اين دو كنگره جهاني تمام شد بلافاصله با اولين پرواز از بروكسل به لندن رفتم و با اولين پرواز هم از لندن به ايران آمدم.]






در این رابطه بخوانید: مرزهای ما (پژوهنده) / امسال گويا همه به آزاد نبودنش عادت كرده ايم (علی)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر