۶ مهر ۱۳۸۷

به طور کلی


ـ زن‌ها، باور كنيد برادران، اين زن‌ها كافي است خودشان را قانع كنند كه راست مي‌گويند. آنوقت است كه با خاطر جمع دروغ مي‌گويند. دسته جمعي! لكاته‌هاي عقب‌افتاده احترام سرشان نمي‌شود. هميشه يك‌مشت دروغ سري‌دوزي شده آماده لاي بند جوراب‌شان دارند. فرقي ندارد كي هستي. مي‌خواهي افلاطون باش يا راننده تاكسي... جسارت نباشد آقاي راننده. حرف سر احترام است. عجوزه‌ها همان دروغي را به من و شما مي‌گويند كه به افلاطون مي‌گويند و اگر پايش بيافتد به عمله ساختمان هم مي‌گويند، نعوذبالله به خود خدا هم.. وگرنه درد ندارد كه دروغ. فوق فوقش يك تيپا توي ماتحت‌شان و خداحافظ. اما اين بي‌حرمتي‌شان جا مي‌اندازد. درد دارد. چرك مي‌كند و گند مي‌زند به هيكل آدم. آقا هنوز كه هنوز است... سال چند است؟ دوهزاروده؟ دوهزارو بيست؟ هنوز كه هنوز است اَت يك شب مانده به عروسي پاي‌شان مي‌رود روي قالب صابون و ليز مي‌خورند و آن چيز كوفتي‌شان جر مي‌خورد. هميشه هم توي حمام. اِ اِ اِ... شاهد هم دارند پست‌فطرت‌ها، هميشه شاهد دارند... براي اينكه پول دوخت و دوز ندهند ها. مادر و خواهر ناكس‌تر از خودشان هميشه آماده به شهادتند. مادر پتياره‌شان مي‌گويد دست بگذارم روي قرآن كه دخترم آفتاب مهتاب نديده. برو سليطه، برو... باز به شرف اين رفوگر‌ها به خدا. لااقل صدتوماني خرج مي‌كنند كه آدم را تحقير نكنند. باباي ديوث‌شان هم بر و بر نگاهت مي‌كند و يكبند التماس مي‌كند. آبرو داريم ما آبرو داريم. ارواح ننت. آبرويي نشان‌تان بدهم... بايد بگوييم. نبايد حناق بگيريم. نه. نبايد دهن به دهن اين ضعيفه‌هاي پاچه ور ماليده گذاشت. بايد به باباهه گفت خودت مي‌داني و دختر سوراخت. بگير به دندان ژتون بفروش. همينطوري بايد بگوييم خدا به سر شاهده. تا ريال آخر خسارت را نگيريم نبايد دست‌ از سرشان برداريم. هفت هشت ده تومن خرج كنيم كه دختر دهني ديگران را بگيرم؟ بيلاخ. آقا به قرآن... ببخشيد سر شما را هم درد مي‌آورم... به قرآن زور دارد. بايد قرض كنيم تا شب چله ظرف ميوه كه مي‌بريم دوتا تكه طلا هم بگذاريم روش. عيد يكجور، عيد قدير يك‌جور، عيد فطر و قربان و... تمامي هم ندارد بي‌صاحاب. بعد صبح روز عروسي مادر... خيلي عذر مي‌خواهم... جـنده‌خانم مي‌گويد ديدي چه خاكي به سرم شد؟ ديشب دخترم توي حمام خورد زمين. همين. حالا بدو به خنچه‌برها شاباش بده. به ولاي علي زور دارد. تو كـونت را پاره كني كه خرج عروسي بدهي، يكنفر قاه قاه به ريشت بخندد كه داري دهني‌اش را مي‌بري توي حجله. زور ندارد آقا؟ به ابوالفضل زور دارد.

ــ چرا آقا. خدا به شما صبر بدهد. خيلي سخت است.

ـ من كه خدا را صد هزار مرتبه شكر از زن و زندگي‌ام راضي‌ام. تعریف از خود نباشد مردم حسرت زندگی من را می خورند. به طور كلي عرض كردم. همين كنار اگر نگه داريد... چقدر تقديم كنم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر