به همون دلیلی که ترجیح میدم کتاب بخونم تا بنویسم یا فیلم یا غذا یا فرمول یک یا هرچی، فوتبالم همونه. ترجیح میدم ببینم تا بازی کنم. اشکال فوتبال دویدنه. رسم انصاف اینه که همینجا یادی بکنیم از پیر ما و فاتحهای نثار روحش بکنیم (حتی اگر نمرده) که میگفت چه معنی داره بیستا مرد گنده دنبال یه توپ فسقلی بدوند. مستحضرید که، چرت میگفت اکبرآقا، اما خب چرت گفتن دروغ گفتن نیست. چرت حرفیه که ممکنه حتی حق باشه اما کاربردی نیست. اگر دست برقضا عملی بشه میشه بعد از ظهرهایی که اکبرآقا میرفت استادیوم اما بیستا آدم گنده و مخصوصا اون دهتایی که قرمز پوشیده بودند به این نتیجه درخشان میرسیدند که چه معنی داره آدم گنده دنبال یه توپ فسقلی بدوه.. اونوقت اکبرآقا میموند* و بعداز ظهرش با عمه فاطی به جای به عنوان مثال فرشاد پیوس مردهخور. اینه ماجرا. چرت لزوما دروغ نیست، مزخرفه.
بعله. عرض میشد – میفرمودید قربان – که فوتبال به ذات خود ندارد عیبی، که به قوه ابتکار و بازوان پرتوان جوانان ایران زمین از این پس دویدن در ذات فوتبال محسوب نمیشه. حله دیگه. به این ترتیب:
بعله. عرض میشد – میفرمودید قربان – که فوتبال به ذات خود ندارد عیبی، که به قوه ابتکار و بازوان پرتوان جوانان ایران زمین از این پس دویدن در ذات فوتبال محسوب نمیشه. حله دیگه. به این ترتیب:
توپهای کم باد A و B را در فاصله بیس-سی سانتی (یا هرچی عشقتون بود) از هم قرار میدهید. دروازهای را یا به صورت حرف L و یا مستقیم در مسیر توپها (یا هر جا عشقتون بود) میگذارید. عرض و ارتفاع دروازه حدودا یک و نیم برابر یکی از توپها (یا هرچی عشقتون بود) است. طریقهی حرکت دادن توپها که استثنا هرچی عشقتون بود نیست (که این هم حتی در مواردی میتواند باشد اما اسمش جرزنی است که تا وقتی حریف ندیده موردی ندارد). اینطوری که با یک ضربه بغل پای نرم (یا شوت خرکی، هر چی عشقتون بود) توپ A را به B میزنید یا بلعکس و خلاصه با ضرباتی این مدلی یکی از توپها را به دروازه میرسانید و به سلامتی تبدیل به گلش میکنید. هدف این است که مستقیم توپ را حرکت ندهید و شوت نکنید توی دروازه و واجب کفایی است که توپ B با ضربه توپ A حرکت کند و وارد دروازه شود، یا بلعکس.
سوالات رایج:
1 – از آنجا که من در خانهای پر اثاث به فوتبال شیرازی مبادرت میورزم چنانچه یکی از توپها در جای ضایعی قرار گرفت که هیچ رقمه امکان تکان خوردن نداشت حکم چیست؟ پاندادخت شونزه هیفده ساله تمام رسیده از تیرون
مبتکر: این مسئله بستگی به میزان تخمی بودن حریف شما دارد. طرف اگر از این پاچه ورمالیدههای عشق بردن باشد که این بازی چاله زیاد دارد و به اعصاب خردی تهش نمیارزد. بهتر آنست به یک زمین فوتبال واقعی راهنماییاش بفرمایید تا برود مثل اسب بدود و عرق کند. اما اگر در مضیقه امکانات، اجباری حادث شد که الی و لابد باهاش بازی کنید احوط آن است که ابتدا به ساکن طی کنید که اگر چنین شد چه کنید یا چنان شد یا هر چنان که شد کجا بکارید و شروع کنید. اما به عنوان مثال اگر با من که به شخصه مبتکر جوان این ورزش/صنعت هستم بازی کنید، شما کلا سه هیچ من را برده فرض کنید تا برسیم به اینجا که کلاس چندی عسلم؟ نرمه گوشات چقده نرمه، گفته بودم از موهای این رنگی (حالا هر رنگی) خوشم میاد؟ روی این کاناپه اذیت میشی ها و اینا. و باز تاکید میکنم که به عنوان مثال وگرنه "همه میدانند" که من اهداف بلند مدت بسیاری در سر دارم و خیلی سرم شلوغ است و بلکل الایام بیزی میباشم.
2 – چرا توپ پرباد نه و توپ کم باد؟ مسعود آپارات از جاده هراز
مبتکر: توپ پرباد مثل زنی میمونه که میدونه دوستش داری. با یک ضربه خفیف کلی دور میشه و چپ و راست میره و باید دنبالش بدوی. اینم که میشه همون فوتبال که. کمباد به صواب نزدیکتره.
3 – سرعت در این ورزش چه نقشی ایفا میکند؟ برای رعایت فیر پلی چه تدابیری اندیشیدهاید؟ کارشناس برنامه نود از جام جم
مبتکر: نقش مخرب. همهی حال این بازی به سیگار حینشه، به دم گرفتن با موزیک و فراموش کردن بازی، به جرزنی و زیر و رو کشیدن و این قبیل. ما در کمیته انضباطی روی طرحی کار میکنیم که به جویندگان سرعت و اخلاق کارت زرد بدهیم. از تکنیکهای جدید و هوشمندانه برای جرزنی هم تقدیر شایستهای به عمل بیاوریم.
۴ – معذرت میخوام. بی ادبیه. آیا با کلهی پُر هم میتوان بدین بازی اشتغال یافت؟ بچه هاشمی اونطرفا از همون طرفا
مبتکر: البته که میشود. اساسا با کلهی خالی نمیشود. فشار خون پایین به فشار خون بالا ارجحیت دارد. ما در کمیته دوپینگ تصویب کردیم که رندوم آزمایش خون بگیریم تا خدای نکرده ورزشکاران عزیر پاک و مطهر به این بازی وارد نشوند.
5 – آیا انتخاب نام این ورزش به میزان اکتیویتهی مردم فعال و کوشای شیراز ارتباط چندانی دارد؟ قهرمان سابق دو ماراتن از حمام عمومی زیر پل خاجو، جواب سئوال را هم به همین آدرس ارسال نمایید.
مبتکر: ارتباط چندانی ندارد. هدف عرض ارادت به حضرات حافظ و سعدی است.
*مثل حالای ما که موندیم با مملکتی که سازمان برنامه و بودجهش به ف.اک رفته و قراره بودجه توی یک برگ کاغذ تحویل مردم داده بشه و اونقدر ساده که اکبرآقا هم بتونه بفهمه. حالا اگر یکی بگه مگه شما نبودید که داد میزدید بروکراسی فلان و بیصار خب میگیم ما باید بگیم شما چرا گوش میکنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر