۱۲ خرداد ۱۳۸۸

درباره‌ی قل قل سبزرنگ این‌روزها

آمدم زیر این پست رویا بنویسم "برو بابا". اما فکر کردم بهتر است بنویسم چرا باید برود، این بابا، حالا کجاش زیاد مهم نیست.

 متولد اسفند  کارگر شرکت واحد است. اتحادیه اش انتخابات را تحریم کرده چون  اصولاً حقوق کارگرها در هیچ کدام از دولت های قبلی محلی نداشته و مطمئن است که بعداً هم نخواهد داشت، چون به تحقق وعده های رنگین قبل از انتخابات باور ندارد. در ضمن، تا وقتی که حقوق کارگرها تأدیه نشده، تأمین هیچ جور آزادی فردی برای شهروندان یا اعتبار بین المللی برای ایران برای اتحادیه پشم است، بر خلاف اتحادیه های کارگری در کشورهای غربی که به این جور مسائل هم توجه دارند. بنابراین متولد اسفند به این اکتفا می‌کند که تلاش اطرافیانش را برای متقاعد کردن او به این که رأی اش می‌تواند اوضاع را کمی بهتر کند با یک نگاه عاقل اندر سفیه جواب بدهد.

این قسمت از نوشته‌ی احتمالا طنز رویا دلایل سندیکای شرکت واحد برای حمایت نکردن از کاندیداهای ریاست جمهوری را هدف قرار داده. رویا ننوشته که چرا این دلایل برای شرکت نکردن در انتخابات قانع‌اش نکرده، ننوشته به کدام‌اش اعتراض دارد و کدام‌اش را ناحق می‌داند. فقط دلایل را ردیف کرده و لابد از ما انتظار دارد بعد از مطالعه قار قار بخندیم.

 1_  به نظر او بی‌اعتنایی به حقوق کارگران در دولت‌های گذشته دلیل خنده‌داری برای شرکت نکردن کارگران در انتخابات است مخصوصا اینکه آنها تصور می‌کنند چون در دولت‌های گذشته به حقوق‌شان بی‌توجهی شده پس دولت‌های بعدی هم کاری از پیش نخواهند برد. برای فهم نکته‌ی خنده‌دار ماجرا اول باید مشخص کنیم منظور از دولت‌های گذشته چیست و چرا کارگران نمی‌توانند به هیچ‌کدام از دولت‌های موسوی و کروبی و احمدی‌نژاد امیدی داشته باشند.

موسوی: اخراج کارگران چپ از کارخانه‌ها پیش از دوره‌‌ی موسوی شروع شده بود اما ساختن زندان در زیرزمین وزارت کار برای کارگران سندیکالیست‌ و کمونیست‌ در دوره‌ی موسوی اتفاق افتاد. پیش‌نویس اولیه قانون کار "در باب اجاره‌ی اسلامی" که به موجب آن رابطه‌ی کارفرما و کارگر به رابطه‌ی موجر و مستاجر تعبیر شده بود هم در دولت میرحسین تدوین شد. همچنین دولت میرحسین بود که نهاد فراگیر "خانه کارگر" را در اختیار اعضای شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی قرار داد و در کنار آنها بازوی نظامی پروژه "پاکسازی" بود.  از همه‌ی اینها مهم‌تر در دولت میرحسین طبق توافق دولت با نهاد کارگری دولت‌ساخته چهار سال حقوق کارگران علی‌رغم تورم به خاطر شرایط جنگ ثابت ماند. قرار بر این بود که بعد از جنگ هر سال درصدی معین برای جبران این شکاف دستمزدی به پایه حقوق کارگران اضافه شود. جنگ تمام شد، دولت موسوی هم تمام شد اما در بیست سال گذشته موسوی هیچ‌وقت این تعهدش را به دولت‌های بعدی یادآوری نکرد، هیچ‌وقت عذرخواهی نکرد، هیچ‌وقت شرمنده نشان نداد. حالا ناگهان ظهور کرده و کارگران عمل خنده‌داری مرتکب می‌شوند اگر به او اعتماد نکنند.

 کروبی: مجلس ششم تلخ‌ترین مجلس برای کارگران بود. ماده 94 نظام صنفی که به موجب آن کارگران تنها در صورت شکایت از کارفرما از حقوق‌شان بهره‌مند می‌شدند با همکاری سازمان تامین اجتماعی و مجلس ششم تصویب شد. ماده 191 قانون کار که بر اساس آن کارگران کارگاه‌های کمتر از 10 نفر از حمایت قانون کار خارج می‌شدند با همکاری مجلس و دولت اصلاحات اجرایی شد. خروج کارگران قرارداد موقت از امکانات اولیه تامین اجتماعی در این مجلس قانون شد... حالا کارگران می‌توانند با خاطر جمع به رئیس این مجلس امید ببندند.

 احمدی‌نژاد: مادربزرگم یک وقتایی می‌گفت چه گویم که ناگفتنم خوش‌تر است. همون.

 ۲- رویا متلک پرانده: « تا وقتی که حقوق کارگرها تأدیه نشده، تأمین هیچ جور آزادی فردی برای شهروندان یا اعتبار بین المللی برای ایران برای اتحادیه پشم است.» این یعنی حالا درست است که حقوق کارگران در دولت‌های هر کدام از این کاندیداها لجن‌مال می‌شود اما آنها باید بزرگواری به خرج بدهند و برای تامین "آزادی فردی" ما (طبقه متوسط؟) از یک کاندیدای اصلاح‌طلب حمایت کنند.
خدا خودش می‌داند که بعد از چاپ غزل دومین علاقه‌ام در زندگی این است که بدانم منظور از آزادی‌های فردی که دولت‌های اصلاح‌طلب با این پتانسیل فعلی می‌توانند محقق‌اش کنند چیست. چند تا کتاب چاپ می‌شود و نویسنده‌هایش اگر خوش شانس باشند به خاطر مجوزی که دولت اصلاحات داده به زندان نمی‌افتند. چندتا روزنامه هم خب... چند ماهی، تازه با مدیر مسئول‌های خودی. توی فیلم‌ها هم می‌شود از این دختر ملوسای همه چی برجسته دید که لحن بچه‌گانه‌شان می‌تواند شلوار چند تا از این رفقای ما – حتی خود ما -  را ردیف جلویی سینما بهمن نجس کند. از پاچه شلوارها  و انشالله رنگ روسری‌ که نه، همان چیزهایی که روی سر ملت است هم نمی‌شود گذشت. آهان... خدا بخواهد می‌شود توی زمستان و حتی تابستان چکمه هم پوشید.. همین؟ هدفم این نیست که تلاش چهار سال یکبار طبقه‌ی متوسط را برای به دست آوردن این قبیل آزادی‌های طبقاتی تحقیر کنم. اما قطعا وقتی قل قل ناگهانی برای بدست آوردن این قبیل آزادی‌ها در مقابل تلاش آرام اما مستمر و در عین حال پر هزینه‌ی یک نهاد مردمی برای گرفتن (و نه مثل این جماعت گدایی) حقوق اولیه‌شان قرار می‌گیرد مشخص است که من کدام طرفم. می‌فرمایید چندتا کارگر و سمپات‌های‌شان در مقابل اینهمه پارچه‌ی سبز رنگی که این روزها روی میله‌ی آنتن پژو 206‌ ها توی شهر جولان می‌دهند به چشم نمی‌آیند؟ قبول. اما خودشان می‌دانند که قاطی این بازی محافظه‌کارانه برای تثبیت وضعیت موجود نشده‌اند.. این بازی کاسبکارانه. 

3- تصور می‌کنم یک‌جور اراده‌ی جمعی شاید باشد اینکه جماعت می‌خواهند یادشان نیاید که دایره‌ی اختیارات رئیس جمهور در ایران چقدر محدود است. شأن تدارکاتچی بودن رئیس جمهوری که خود رئیس جمهور اصلاح‌طلب هم با صدای بلند به آن اعتراف می‌کند را یکجورایی به روی مبارک نمی‌آوردند. به روی‌شان هم که بیاوری اعتبار بین‌المللی ایران را علم می‌کنند و بکارت به گا رفته‌ی میهن باستانی و این قبیل اراجیف. جدی جدی رئیس جمهور خوشتیپ دلشان می‌خواهد؟

  




۱۴ نظر:

  1. اتفاقاً می‌خواستم بیایم درباره‌ی "خانه کارگر" و حمایتشان ازت بپرسم که فرصت نشد و الآن خودت توضیح داده ای.با اطلاق "گدایی کردن" به رفتار اینها موافقم. در مواجهه با حرف های مفتی که در این رابطه خوانده ام، به طور عجیبی همین کلمه به ذهن من آمد.یک یارویی میدان ونک پایین تر از چرم مشهد می نشست اگر دیده باشی اش. زخم هایش را نمایش می داد و ترحم و پول گدایی می کرد. انگار این روش برای رای جمع کردن هم جواب می دهد.

    پاسخحذف
  2. به نظرم اصل ماجرا چيز ديگه‌ايه: اينه كه با قدرت رسيدن دو خردادي‌ها دست تعداد بيشتري براي چاپپيدن باز ميشه، اون 206 ها هم كه ميبيني خودشون رو مديون سازندگي رفسنجاني و اصلاحات خاتمي مي‌دونن؛ سفره بازتر ميشه و طبق متوسطم هم ميتونه ريزه خواري كنه، آزاديهاي فردي و اصلاحات و ... هم كشكي بيشتر نيستبرای خوانندگان احتمالی این بحث‌ها بگویم اینکه ما می‌گوییم 206 نه یعنی هر کسی که لزوما پژو 206 سوار می‌شود. این ماشین خودش نمایانگر یک طبقه ی اجتماعی اگر نگوییم، بگیریم یک ژانر از این طبقه است. اینطوری که وقتی من می‌گویم 206 پویا به جای آنکه یک تکه فلز را مجسم کند کلی آدم جلوی چشمش می آیند.

    پاسخحذف
  3. سلامخوسحالم که اینجا را پیدا کردم (دست اسد به‌خاطر لینکدونیش درد نکنه).آری دوست من، همه درست اما بعضی جاهای اون "نیمه - درست". مثلاً اگر میگویی که "پیش‌نویس اولیه قانون کار در باب اجاره‌ی اسلامی" رد دولت موسوی اتفاق افتاد، باید بگویی که آن پیش نویس کار "احمد توکلی" وزیر وقت کار بود که اختلافاتش در دولت باعث جدایی‌اش از آن شد. و باید بگویی که همین "قانون کار" فعلی که ماده به ماده آن را سعی می‌کنند به مسلخ ببرند، لایحه دولت موسوی بود که بعد از چند بار "وتوی" شورای نگهبان با حکم ثانویه خمینی تصویب شد. نیمی از حقیقت را نمی‌توان حقیقت نامید.درسته خیلی با هم خیلی فرق نمی‌کنند ولی یک کمی چرا. و اتفاقاً برای طبقه کارگر " یک کمی" فرق می‌کنند.برای مطلب من در باره "نیمه - درست" این لینک را ببین:http://bahmanhatefi.blogfa.com/post-78.aspxنوشته‌ای هم دارم با عنوان "موسوی و سندیکا" که شاید دوست داشته باشی ببینی:http://bahmanhatefi.blogfa.com/post-95.aspxسلام.1 - پیش نویس در باب اجاره اسلامی کار احمد توکلی بود. وزیر کار دولت موسوی. 2- من فقط در سایت الف خوانده ام که اختلافات توکلی با موسوی باعث کناره گیری اش از دولت شد. حرفی که شما هم تاییدش می کنید. که البته این سایت هم متعلق به توکلی است. اما با پیگیری ماجرا در آرشیو روزنامه ها و خاطرات آدمهای قابل اعتماد اینطور دستگیرم شد که فشار کارگران و به عنوان مثال اعتصاب دو روزه ی نفت باعث شد موسوی چاره ای جز برکناری توکلی نداشته باشد. 3 - دیدگاه موسوی درباره رابطه ی کارگر و کارفرما همانی است که در پیش نویس اول قانون کار آمد (توکلی زمان وزارتش حدود 25 سال سن داشت. بیشتر مترسک بود تا وزیر). بعد از نوشته شدن سه پیش نویس در دولت موسوی که هربار با اعتصاب و اعتراض کارگران مواجه میشد آقای خمینی شخصا عباس معارف را برای تدوین قانون کار با الگوبرداری از قانون کار فرانسه منصوب کرد.4 - ممنون بابت لینکها

    پاسخحذف
  4. چند تا سوال این تلاش آرام اما مستمر تا بحال چه نتایجی داشته ؟ اصلا نتایجی داشته؟ چرا اینها قاطی این بازی کاسبکارانه نمی شن؟ چرا وارد بازی امتیاز دادن و امتیاز گزفتن نمی شن؟ توقع معذرت خواهی دارن یا ظهور آدمی از فضا احیانا که هیچ دخالتی در تمام گند کاری های گذشته نداشته باشه؟ من متوجه نمی شم چرا باید تلاش این همه آدم برای بدست آوردن یکسری آزادی های طبیعی در مقابل این حرکت، کوچک و مسخره بنظر بیاد؟ بچه های کارگرها هیچ سهمی در این قل قل سبز! ندارن؟ من جدا سوال دارم که این تحریم چقدر در جهت بدست آوردن حقوقشون موثره؟ چرا فکر می کنین آزادی فردی یا امنیت فقط خواسته یک قشر خاص حساب می شه؟ اعضای این اتحادیه یعنی کی ها؟ کسی غیر از پدر وهمسایه و هم محله ای؟ خواسته صنفی شان محترم، خیلی زیاد هم محترم اما خواسته های ما در طول هم نیست؟ موشکی اگر زده بشه فقط روی خونه من رو خراب میشه؟ سانسور ، تحقیر و... فقط به ضرر یک عده خاصه؟ خواسته های صنفی با تمام اهمیت و بزرگیشون زیر مجموعه یکسری خواسته های بزرگتر و عمومی تر مثل امنیت یا اعتبار بین المللی قرار می گیرن. تمام حرف من اینه که انتخابات جای مناسبی برای تحقق خواسته هاشون نیست. امیدوارم درک کنین که من قصد تحقیرندارم، خودم رو از مردم جدا نمیبینم، دعوا ندارم و میدونم که ممکنه یک جاهایی حرفم اشتباه باشه اما وقعا توقع ندارم در جواب این حرفها فحش بشنوم و چرت وپرت تحویل بگیرم.دقیقا با همین دیدگاه کاسبکارانه است که باید منتظر منجی و دستی از غیب و یک نفر از فضا ایستاد، هر چهار سال یکبار و ناگهان! سندیکالیست‌ها در همین چهار سالی که شما منتظر بودید یکی پیدا شود تا خودتان را بهش آویزان کنید تا از شر احمدی‌نژاد نجاتتان بدهد مشغول فعالیت مدنی بودند. بیانیه صادر می‌کردند، تجمع می‌کردند، اعتراض می‌کردند، اعتصاب می‌کردند، به زندان می‌رفتند، آزاد می‌شدند، دوباره بیانیه صادر می‌کردند، دوباره به زندان می‌رفتند، اخراج می‌شدند، سه باره تجمع می‌کردند و... این اسمش تلاش مومنانه برای تغییر وضعیت موجود است نه دخیل بستن به هر که اسمش احمدی‌نژاد نبود.اینکه تلاش مستمر و آرام آنها چه نتایجی داشته، هزار و یکی. اولیش اینکه ما الان داریم از سندیکای مستقل کارگری حرف می‌زنیم که فعالیت‌های‌شان چه نتایجی داشته.

    پاسخحذف
  5. با قار قار خندیدن قارقار خندیدم

    پاسخحذف
  6. دوباره سلاممن دهها دیوارنویسی در مورد آن قانون کذایی بیاد دارم که تیغ حمله آن‌ها توکلی بود و نه دولت یا موسوی، تفاوت مشی آنها برای امثال منی که آن دوران بوده‌ام، واضح بود. نوشته‌اید توکلی ۲۵ سال بیشتر نداشت و بیشتر مترسک بود، مگر خود موسوی چند سال داشت، مگر بقیه اعضای دولت چند ساله بودند.آن‌ها اختلاف داشتند و اختلاف چپ و راست در کابینه موسوی بسیار عمیق بود و در نهایت هم به استعفای توکلی و عسکراولادی از دولت منجر شد (جمله معروف خمینی در باره عسکراولادی در ماجرای همین کناره‌گیری (کنارگذاری) و برای دلجویی از عسکراولادی بود). اینها که گفتم ربطی به رأی دادن ندارد، من رأی می‌دهم و شما نمی‌دهید. من و شما حق داریم که تصمیم بگیریم. این بحث‌های گذری هم نتیجه خاصی از این نظر ندارد. آنچه برای من مهم است آنست که بدانید کسانی هم هستند که زاویه تحلیلشان آنچه شما می‌گویید نیست و مثلاً دنبال ٰئیس جمهور خوشتیپ نیستند و اتفاقاً فکر می‌کنند که با "آگاهی طبقاتی" خود به رأی دادن رسیدهاند.موسوی آنقدرها هم جوان نبوده. در دوره نخست وزیری 40 را داشته.

    پاسخحذف
  7. یعنی نمیشه تخمین زد که کدومشون ضررش برای فعالیت های اونا کمتره که از اون حمایت کنن؟من تو جریان فعالیت هاشون توی دوره های قبل نبودم اما همین که نبودم شاید نشون میده که راحت تر فعالیت داشتن.در اینجور حساب و کتاب کردن ها چیزی که به باد می رود پرنسیپ است و نابودی آن مرزی که بین سندیکالیست ها و جماعت حرفه: سیاست می شناسیم. اما اگر نیازی نبود با میکروسکوپ تاثیر کاندیداها را بر فعالیت های شان محاسبه کنند و مطمئن بودند که انتخاب هرکدام از این کاندیداها آنها را حتی یک گام به پیش می برد اعلام حمایت می کردند. ولی چیزی که مسلم است تحریم هم نکرده اند. صادقانه گفته اند فرقی به حالشان ندارد. (در دوره های قبل هم هیچوقت هیچ سندیکای مستقلی از کاندیدای خاصی حمایت نکرده بود. فقط در انتخابات مجلس هشتم شخص اسانلو از لیست مشارکت حمایت کرد.)

    پاسخحذف
  8. یکی از اشکالات پایه ای‌ی خانم "سَمو" که بهش اجازه نمی‌دهد حقیقت اصلی این گونه اعتراض ها را ببیند این است که فکر می‌کند این جور حرکت ها یعنی خط دادن و اجبار (مثلاً برای این‌که کسی نرود رأی بدهد!)، و از نظر ایشان این یعنی این که مملکت بیص.صاحاب می‌ماند یا کسی انتخاب می‌شود که نباید انتخاب می‌شُد! و در نتیجه ما جوان ها بدبخت می‌شویم و آینده مان که فقد و فقد گِره.خورده به انتخابات ریاستِ جمهوری ست و دیگر هیچ، تباه می‌شود.در حالی‌که غرض اصلی‌ی این گونه تحریم ها (برعکس تصور عامی و بی‌تمییز کسانی که با شنیدن کلمه‌ی تحریم زردآب.سفیداب قاطی می‌کنند... مثل مطلبی که خود سمو لینک کرده است)، این نیست که "انتخابات را تحریم کرده اند که یعنی از حضور پرشور مردم ممانعت به عمل بیاورند"، و بدین طریق "نخواسته اند از حق البته طبیعی‌ی ایشان و دیگران برای تصمیم.گیری درباره‌ی سرنوشت! شان جلوگیری کنند".معنای این بیانیه‌ی معترضانه و هرجور بیانیه‌ی این.مدلی، یکجور تلاش انسانی و به حق برای به دست آوردن حقوق نادیده گرفته شده است. در واقع کسی در بیانیه‌ی اعتراض‌آمیز (برعکس افاضات دولتی ها) سعی نمی‌کند به کسی خط بدهد، تنها سعی دارد از حق خودش بگوید، از نارضایتی اش و مشکلاتش، و تنها خواسته‌ی فرد معترض (نه دست محبت و آخی، بمیرم الاهی و دلسوزی)، بل‌که این است که هموطنانش و کلا مردمان دیگر آزادگی به خرج داده، آزادی و حق او را هم برای اعتراض در نظر داشته باشند و فکر نکنند تلاش برای حق آنها مساوی ست با له شدن خواسته های خودشان! و اگر هم علاقه ای به پیروی از تصمیمات آنها ندارد، نفس این عمل آزادی.خواهانه و متمدنانه را مورد حمله، هجویه و تمسخر قرار ندهند.به شخصه مطمئن ام اگر واحدهای صنفی یا غیر صنفی‌ی دیگری مثل دانشجویان، هنرمندان یا هر واحدی، آنقدر .ُ.. داشت که چنین بیانیه‌ی معترضانه و حقیقت.طلبی صادر کند، آن وقت شاید می‌شد به اصلاحات (جُدای از منظوری که دولتمردان این سرزمین از اصلاحات دارند!) در این مملکت دل.خوش بود ولی در حال حاضر اصلاحات گویا باید از قلب و روح آدم ها و از چیزی مثل غریزه‌ی انساندوستی آغاز شود!به قول یارو، باید مارادونا را ول کرده و غضنفر را چسبید.

    پاسخحذف
  9. خب لئون، این بار حوصله دارم که به دقت جواب بدهم.اول همه این که: تو در این پست زیاد رعایت ادب را نکرده ای (که بی خیال)، اما متلک هائی که پرانده ای به من اصابت نمی کند، چرا که: صفت "سبز" به معنی طرفدار موسوی بودن به من ربطی ندارد. موسوی و کروبی فرسخ ها از این که کاندیدای مورد نظر من باشند فاصله دارند- اگر پستم را تمام و کمال خوانده بودی متوجه میشدی. در واقع من زورکی رای خواهم داد، برای این که مثل چهار سال گذشته هر روز تنم از یک اظهار نظر توی آفساید یا عمل کابوس وار رئیس جمهور نلرزد. در واقع بین بد و بدتر بد را انتخاب می کنم. در ضمن قارقار هم اصطلاحی است که شاید مناسب خودت باشد، اما باز به من مربوط نمیشود، چون من پستم را برای خنداندن کسی و از جمله شمائی که می گوئید "انتظار دارد ما قارقار بخندیم" ننوشته ام. طنز شاید برای در آوردن اشک خواننده باشد، اما هر چه هست برای خنداندن نیست. 1- من خیال نمی کنم رای ندادن کارگرها خنده دار باشد. چیزی که در واکنش های طرفداران کارگرها طنزآمیز است این برخورد از بالا و نگاه عاقل اندر سفیهی است که در نوشته ی تو هم میشود دیدش. به نظر من هم کارگران دلیلی برای اعتماد کردن به موسوی یا کروبی در جهت احقاق حقوق شان ندارند. اصولا کِی در جمهوری اسلامی حق کارگر به رسمیت شناخته شده که این بار قرار باشد بشود. امید بستن به این که غارتگری مثل کروبی که قبلا صد دفعه امتحان راهزنی را در بنیاد مستضعفان پس داده، حالا یک دفعه بخواهد حق مردم را بهشان بدهد عین حماقت است. و البته من نه به کارگرها و نه به اتحادیه شان گمان حماقت این مدلی نمی برم. پس این "حالا کارگران می‌توانند با خاطر جمع به رئیس این مجلس امید ببندند" که گفته ای باز هم ربطی به نوشته ی من ندارد (اصولا در آنجا ننوشته ام ای کارگران به کروبی یا موسوی رای بدهید که نانتان در روغن خواهد بود.) موسوی هم سابقه ی کارگر دوستی ندارد.

    پاسخحذف
  10. بقیه:اصلا فکر نمی کردم لازم باشد راجع به معنی آزادی های فردی بحث کنم. این چیزهائی که در بند دوم نوشته ای را واقعا بهش معتقدی یا از حرصت نوشته ای؟! بنابراین آزادی فردی یعنی این که "چند تا کتاب و چند تا روزنامه هم خب..." ؟ و دخترهای ملوس و روسری و چکمه؟ به نظرم عمداً فراموش کرده ای، چون از تو بعید است این طوری حرف بزنی. آزادی های فردی فقط آن آزادی های "طبقاتی" نیست که طبقه متوسط دنبالش باشد. منظور آزادی انتقاد است و بحث و گفتگو، هر چند که محدود به بعضی زمینه ها، اما باز هم بودن و نبودن همین اندازه آزادی های کوچک خیلی فرق دارد. زیاد کش نمی دهم: به نظرت وزارت ارشاد زمان خاتمی با ارشاد زمان احمدی نژاد فرقی ندارد (که لیلی گلستان نوشته بود وزیر به گالری دارها دستور داده "بهشان بگو اگر می خواهند نقاشی کنند، برای نقاشی صورت آدم فقط مرد بکشند و حیوانات را ماده نقاشی کنند")؟ به نظر من فرق این دوتا دقیقاً فرق بین یک دولت طالبانی است با یک دولت اسلام گرای متعادل تر و ملایم تر که ریشه ی هنر و ادبیات و غیره را نمی خشکاند. این روزها نویسنده هائی مثل میر صادقی و دولت آبادی و خیلی های دیگر دارند از فرق بین این دوتا وزارت ارشاد در روزنامه ها مقاله می نویسند. حتما خوانده ای. من اصلا خیالات نمی کنم که با ریاست موسوی یا کروبی یا حتی خاتمی ما آزادی های فردی (آزادی بیان، آزادی مداخله در اداره کردن کشور، آزادی کار و مذهب و غیره) را در حد یک کشور غربی خواهیم داشت در حالی که خیال هم نمی کنم در کشورهای غربی آزادی های فردی در حد ایده آل است. ولی از تجربه های چهار سال گذشته درس گرفته ام و معتقدم "کاچی بهتر از هیچیه". (حرف تو این است که "یا همه شو بدین یا هیچی نمی خوام؟")

    پاسخحذف
  11. من اصلا خیالات نمی کنم که با ریاست موسوی یا کروبی یا حتی خاتمی ما آزادی های فردی (آزادی بیان، آزادی مداخله در اداره کردن کشور، آزادی کار و مذهب و غیره) را در حد یک کشور غربی خواهیم داشت در حالی که خیال هم نمی کنم در کشورهای غربی آزادی های فردی در حد ایده آل است. ولی از تجربه های چهار سال گذشته درس گرفته ام و معتقدم "کاچی بهتر از هیچیه". (حرف تو این است که "یا همه شو بدین یا هیچی نمی خوام؟") خواستن فضای بازتر به هیچ وجه بازی کاسبکارانه نیست. البته من از جنس این جماعت سبز بر سر آنتن و روسری کرده نیستم. شاید بیشتر آنها غم شان غم چکمه و شلوار کوتاه باشد و شاید بشود به رفتار آنها "گدائی" نام گذاشت. اما این دلیل نمی شود که من (و خیلی ها مثل من) هم به چوب آنها رانده بشوم. من از رفتار احمدی نژاد در عرصه ی بین المللی واقعا شاکی ام و مایل نیستم رئیس جمهور مملکتم چنین موجود بی سواد، پر مدعا و خرابکاری باشد که فقط در چهار سال بریند به کل آبرو و حیثیت یک ملت، که حرف دهنش را نفهمد و قابلیت مدیریتش هم در حد یک فراش مدرسه باشد. آن یکی ها هم مالی نیستند اما این یکی باید حتماً از این مقام بیرون انداخته شود. "بازی محافظه کارانه برای تثبیت وضع موجود"؟ به نظرت در آمریکا مردم آزادند که غیر از دو تا کاندیدای حزب های حاکم کس دیگری را انتخاب کنند؟ چرا انتخابات را تحریم نمی کنند پس؟ موضوع بحث تئوریک نیست: عملاً اگر من و تو تحریم کنیم، خیلی های دیگر باقی می مانند که هنوز رای میدهند. و کاندیدای آنها همین احمدی نژاد عنتر است.

    پاسخحذف
  12. نه خیر، یادمان هست که رئیس جمهور دایره ی اختیاراتش محدود است. تمام شرایط این جمهوری نکبتی را از بریم. اگر ناپختگی هست این وسط، در برخورد مائی نیست که با توجه به تمام محدودیت ها داریم سعی می کنیم یک خرده وضعیت را قابل زندگی تر کنیم (چون به تئوری کذائی: وضع هر چه بدتر شود بهتر میشود= سیل توده ها راه می افتد و کار را یکسره می کند اعتقاد نداریم) با این همه، با این که رئیس جمهور تدارکاتچی بیش نیست، تفاوت دوران احمدی نژاد و خاتمی را (برای کنتراست قوی بین این دوتا، نه این که معتقدم زمان خاتمی ایده آل بود یا این که موسوی یا کروبی مثل خاتمی عمل خواهند کرد) نمی توانی انکار کنی. پس یک فرقی دارد، نه؟نه خیر. رئیس جمهور خوش تیپ دلمان نمی خواهد (جیگر). اما از نوع اورانگوتانش هم دیگر خسته شده ایم. متاسفم که لحنم شبیه شما شد یک خرده.باشه.

    پاسخحذف
  13. در ادامه‌ی ماجراببین، به زبون ساده، اوضاع به نظر من این جوریه:دو تا گروه پفیوز آدمخور در این لحظه میخوان قدرت رو از دست همدیگه درآرن، بگو خوب؟ خب، این وسط چیزی که باعث خوشحالیه اینه که برا این کار ناچارن رأی مردم رو جلب کنن و برا جلب کردن رأی مردم مجبورن شعارهائی بدن که تا امروز ضرورتی برای غرغره کردنش احساس نمی‌کردن- و اگه موقعیتی که امروز به وجود اومده طبق پیش بینی شون همین جور ادامه پیدا کنه شاید حتی ناچار بشن درصدی از شعارهاشونو تا انتخابات بعدی عملی هم بکنن- مثلاً لغو کردن سهمیه بندی جنسیتی در کنکور دانشگاه ها یا تعقیب نکردن دانشجوها به جرم انتقاد، عدالت اقتصادی، دادن بعضی حق های ابتدائی به آدما و ورداشتن اون ون های کوفتی از وسط میدون ها. حواست نیست که این وضع با وضعیتی که حتی تو دوره‌ی قبلی انتخابات بود چقد فرق داره؟کارگرها علاوه بر مطالبات صنفی شون، به این دلیل که جزئی از مردم اند مسلماً نیازها و خواست های دیگه ای هم دارن. میگی "نون، مسکن، آزادی" حالا دیگه فقط شده "نون، کار"؟ تو یه جامعه ای که قلم ها راحت تر شکسته میشه و خفقان بیشتری حکمفرماس کارگرها آزادی بیشتری برای اعتراض کردن دارن یا تحت یه حکومت کمتر هار (و اگه دلت میخواد بذار بگیم تحت حکومتی که به دلائلی مجبوره شمشیر رو از رو نبنده و وانمود کنه که دمکرات تر و مردم دوست تر از اون لایه های به شدت هار حکومته)؟ درسته، مجموعه ای از شرایط داخلی و بین المللی، از جمله تمایل شدید این یکی لایه ی به اصطلاح اصلاح طلب به نزدیکی به آمریکاس که یکهو اینا رو یاد دمکرات شدن و مردمی شدن انداخته! به نظرت نباید حالا از این باد مساعد استفاده کرد؟وانگهی: تحریم تا حالا چی عاید کی کرده؟ یه حرکت نمایشی که اصلاً دیده هم نمیشه. من جز تو اینترنت جای دیگه ای خبری از تحریم انتخابات به وسیله‌ی اتحادیه کارگری ندیدم. شاید من از تاریخچه‌ی جنبش کارگری اطلاع درستی ندارم: تا حالا شده که تحریم نتیجه ای داده باشه؟شاید بگی "اسالو تو زندانه، اون وقت ما رأی بدیم؟" خب تو یه حکومت آدمخورتر راحت تر میشه اسالو رو تو زندان سر به نیست کرد بی اونکه کسی جرئت کنه بره دم زندان اعتراض کنه، یا تو یه حکومتی که به دلائل بالا ناچاره یه آوانس هائی به جنبش های مردمی - از جمله جنبش کارگری- بده؟

    پاسخحذف
  14. به رویا: مهم نیست چرا شما تصمیم گرفتید رای بدهید. اعتراض من به واکنش هرتکی تان به تصمیم سندیکا برای رای ندادن بود.در ضمن، سندیکای واحد انتخابات را تحریم نکرده. فقط از هیچکدام از کاندیداها حمایت نمی کند. خوب بود قبل از نوشتن نقد روی یک بیانیه لااقل یکبار آن را می خواندید.

    پاسخحذف