۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰

ترشحات عاشقانه



چند روز پیش یک فیلم مستندی درباره وظیفه‌ی هورمون‌ها در بدن می‌دیدم، یارو می‌گفت عشاق وقتی کنار هم هستند به شدت دوپامین ترشح می‌کنند و آن حال خوش و خرم عاشقانه از همین هورمون می‌آید.

بیایید برای چند لحظه ـ لااقل تا آخر این پست وبلاگی ـ قبول کنیم که "علم" خرافات مقبول علما نیست و یکمی هم حاوی حقیقت است. در این صورت اگر عشاق وقتی کنار هم هستند به شدت دوپامین ترشح می‌کنند، پس وقتی کنار هم نیستند به شدت دوپامین ترشح نمی‌کنند. می‌دانیم که دوپامین مثل مورفین و همه‌ی چیزهای خوب دنیا اعتیاد آور است. (به هر حال طبیعت شوخ‌طبع است و کاریش هم نمی‌شود کرد: هر چی حال آدمیزادُ بهتر کنه خطرناکه!) به این ترتیب وقتی برای مدتی طولانی با یک بابایی رابطه داشته‌ای و مثل تراکتور دوپامین ترشح می‌کردی، و ناگهان به دلیل قطع رابطه این ترشح هم قطع یا کم شده، طبیعی است اگر حالت بد باشد. خب، این بی‌قراری و درد فراق هم که می‌گویند عوارض ترک است دیگر.. و میل به دیدن معشوقه هم در واقع میل به مصرف دوپامین و تجربه‌ی مجدد آن حال خوش است، که می‌دانیم بین همه‌ی عملی‌ها مشترک است
.

پس رفقا، بالا غیرتاً به جای چس ناله‌های مو به تن سیخ کن و آه‌های جگرسوز و سرودن شعرهای تخمی و لایک زدن برای اشعار تخمی‌تر، بیاییم از داروهای
 دوپامینرژیک استفاده کنیم و به مرور دوزش را کم کنیم تا کاملاً پاک شویم.. یا نه، به روش سنتی خودمان را ببندیم به تخت. این به صواب نزدیک‌تر است



۱۵ نظر:

  1. سلام.دیگه کار از این حرفا گذشته دوره ای بیماری و ترکشو طی کردم الان مدتهاست طرفو نمی بینم و حالم خوب شده اما جای زخمش یک کم مونده اما کمرنگ کمرنگ.

    پاسخحذف
  2. سلام. این کمرنگه رو هم جدی بگیرید. ترک و خلاصی از بیماری جسمی به این معنی نیست که کاملا از شرش خلاص شدید. از تمام اماکن حقیقی و "مجازی" که امکان حضورش باشه دوری کنید حتی المقدور.
    (تشنجات کدئینیه دیگه. مرضه. کاریش نمیتونم کنم)

    پاسخحذف
  3. سلام هر چند ربطی به این پستت نداره نظرت در مورد بیانیه ای شماره 13 چیه؟
    http://www.kaleme.com/1390/02/23/klm-57871/

    پاسخحذف
  4. سلام
    با لینکی که گذاشتید فکر میکنم سئوال شما درباره بخشی از بیانیه است که سایت کلمه کوت کرده. اما توجه کنید که بیانیه 13 بعد از راهپیمایی روز قدس 88 نوشته شد. از محتوای بیانیه می شود فهمید موسوی با تکیه بر قدرتنمایی مردم می خواهد حاکمیت را وادار کند که تا راهپیمایی 22 بهمن (چند ماه بعد) سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنند و مطالبات مردم را بپذیرند. بیانیه را باید در مجموع و با توجه به شرایط آن زمان سنجید.
    اما درباره ی این جمله ای که موسوی از خمینی نقل می کند، عرض کنم که تا زمانی که رفراندومی مجددا برگزار نشده تا از نظر تمام مردم ایران ـ نه فقط تهران ـ آگاه شویم «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» بیراه نیست. تا روز رفراندوم ما اگر مخالف ج.ا هستیم می توانیم در راهپیمایی های اعتراضی شرکت کنیم، حرف بزنیم، بنویسم، فیلم و موسیقی بسازیم، به زندان برویم، کشته شویم تا حقیقتی که به آن باور داریم را به کسانی که از آن بی اطلاعند نشان دهیم و آنها را همراه کنیم.
    موسوی هم به خاطر دارم که در یکی از بیانیه هایش تاکید کرده بود قانون اساسی وحی منزل نیست و اگر خواست مردم باشد قابل تغییر است. خب.. اگر روزی رسید که موسوی قدرت به رفراندوم گذاشتن حاکمیت آینده را داشت و کوتاهی کرد، آن روز با او مخالفت می کنیم.

    پاسخحذف
  5. بله لوئن فلوکستین میتونه برای درمان شکست عشقی استفاده بشه و عشق دقیقا همینیه که میگی

    پاسخحذف
  6. من و یکی‌ از دوستان رو این نظریه خیلی‌ فکر کرده بودیم که شاید اصلا عشق خودش یه بیماری فیزیکی‌ باشه که بعدا کشف بشه ، مثلا یه ویروس که میره تو یه بخشی از مخچه می‌شینه و طرف احساسِ عاشقی و نیاز به یه شخصی‌ و پیدا می‌کنه، با این حساب تمام عشقهای دنیا اعم از مادی و معنوی و سیاسی و.... می‌شه پشم ! اصلا هم بعید نیست، اتفاقا شاید خبر خیلی‌ خوبی‌ برای عشّاق شکست خورده هم باشه

    پاسخحذف
  7. آقا جان ، من می‌خوام بدونم شما کی‌ هستی‌ کلا، چیکار باید بکنم ؟البته نیّت خیره‌ها !

    پاسخحذف
  8. یعنی‌ بیوگرافی

    پاسخحذف
  9. بیوگرفی یک آی دی (لئون) همین متن ها هستند. پرسیدید چکار باید بکنم: اگر حوصله دارید آرشیو وبلاگ را بخوانید.

    پاسخحذف
  10. حوصله داشتم ، همه‌اش‌هم خوندم ، اما به عنوان کسیکه نوشته‌های تورو خیلی‌ نزدیک به خودم میدونم ، دوس داشتم بدونم کی‌ هستی و چکار میکنی‌ و اینا ... البته من نه اهل وبلاگ خوندنم نه نوشتن ، اما این مطالبتو واقعا دوس داشتم، اگرم که مایل نیستی‌ بگی‌ کی‌ هستی‌ مهم نیس ، من بازم مطالبتو می‌خونم و لذت میبرم.



    ممنون

    پاسخحذف
  11. تو هنوز هم می نویسی بشر. اون موجود چطوره؟ هنوز نفس می کشه؟!

    پاسخحذف
  12. سلام
    بعد از آشنایی با لئون و مکابیز هر وقت از سنندج به تهران می آمدم برعکس سالهای قبل خوشحال میشدم پیش خودم میگفتم آدمهای فوق العاده ای مثل آنها در این شهر زندگی میکنند حس خوبی بم دست میداد همین جا از تمام چیزهای که ازتون یاد گرفتم تشکر میکنم مخلصتون هستم.

    پاسخحذف
  13. امید: سلام. بله، به شدت.

    ------

    فرهاد: آقا شما لطف دارید.

    پاسخحذف
  14. کاملا موافقم .. یعنی در واقع یکی از اعتقادات راسخ من رو بیان کردی ...
    اون برنامه کاملا درست می گفت و تحلیل تو کاملا صحیح و واقعیه ..

    پاسخحذف